loading...

دنیای خاکستری

!خاکستری که آرزوی میل کردن به سمت سفیدی دارد

بازدید : 24
پنجشنبه 24 بهمن 1403 زمان : 22:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیای خاکستری

دقیقا وقتی که فکر می‌کردم از اون ادم و تمام اتفاق‌ها گذر کردم، موجی از احساسات و نشخوار فکری به سمتم هجوم آورد.

امروز عصر در دل خدا خدا می‌کردم که نبینمش اما چشم‌هام دو دو می‌زد برای پیدا کردنِ ردی از حضورش!!!

از دور دیدمش و پر از حس‌های بد بودم که صدای اذان به گوشم رسید با دلی شکسته آرزو کردم روزی برسه که بفهمه چه کرد با من!

 

+این روزهایی که بر تلی از آوارم نشسته ام ضرورت نوشتن رو بیشتر از همیشه حس میکنم. باید بنویسم تا یادم نرود که از چه روزهایی گذر کردم.

این روزها نیاز به یک فضای امنِ دوستانه دارم اما بدون هیچ پیش فرض و شناختی!!!

++ با این پیش فرض پیام و کامنتی بنویسید که هیچ پاسخی دریافت نخواهید کرد!!

میل به برقراری ارتباط و صحبت کردنم به زیر صفر میل می‌کند!

بازدید : 22
پنجشنبه 24 بهمن 1403 زمان : 22:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیای خاکستری

بین مخاطب‌هام یک شماره هست که هروقت لیست مخاطب‌های گوشی رو چک میکنم، مثل خار میره توی چشمم!
بودنش اذیتم میکنه اما خب همین آینه دق یکجورایی حکم آینه عبرت داره برام!
چهارسال پیش من به این ادم علاقمند شده بودم! حتی الان هم که بهش فکر میکنم دوست دارم سرم رو بکوبم به دیوار!
هولی شت! چقدر تباه بودم من!
اما میدونی اون ادم باعث شد من از دنیای فانتزی دوست داشتن به واقعیت برسم.
خیلی سخت بود برام اما اون پروسه رو طی کردم و توی مقوله "دوست داشتن" واقع بین شدم.
خلاصه که یجورایی سندِ خریت و سادگی منِ دیروز رو حذف نکردم تا تلنگری باشه برای منِ امروز.

+از اشتباه کردن واهمه نداشته باشیم، اشتباهات باعث بلوغ میشن.

بازدید : 22
پنجشنبه 24 بهمن 1403 زمان : 22:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیای خاکستری

امروز عصر چهارمین جلسه مزوتراپی مو  بود، وقتی منتظر تاکسی بودم، یک تاکسی به معنی واقعی کلمه اوراقی نگه داشت. روم نشد که بی اعتنایی کنم و سوار نشم، سوار شدم و بیشتر از یک کورس طاقت نیاوردم!

خودخوری میکردم و بین دوراهی ادامه دادن راه طولانی با این ابوقراضه و پیاده شدن و سوار یک تاکسی راحت شدن، گیر کرده بودم.

خلاصه که اون نیمه‌ی خجالتی مغلوب شد، کرایه یک کورس رو حساب کردم و زودتر پیاده شدم.

توی مطب دکتر منتظر به در و دیوار نگاه میکردم و درعین حال خودخوری میکردم که آیا قرآن کوچیکی که توی کیفم هست رو دربیارم و ادامه ختمی‌که نذر سلامتی مامان هست رو بخونم؟ یا اینکه توی این محیط چیقسان زشت هست و بقیه مطمئنا بد نگاه میکنند و طبق معمول قضاوت.

در یک حرکت انتحاری تصمیمم رو گرفتم، گور بابای حرف بقیه، قرآن رو دراوردم و دو جزِء خوندم.

توی راه برگشت به این فکر میکردم که  سال‌ها چقدر خودم رو تحت فشار گذاشتم بابت اینکه بقیه ناراحت نشند یا اینکه آماج نگاه‌های قضاوت گرشون نباشم. همیشه سعی کردم توی تاریکی، یک جایی دور از مرکز توجه و حرف بقیه باشم.

اما از این به بعد دیگه نمیخوام راحتی خودم رو فدای هیچ چیز دیگه‌‌‌ای بکنم.

 

+فکر میکنم این هم یک مرحله‌‌‌ای از بالغ شدن بود که رد کردم!

بازدید : 1262
جمعه 8 خرداد 1399 زمان : 12:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیای خاکستری

مدینه فاضله ذهنی من جاییست که دیوار به دیوارش امنیت را فریاد میزند!

مدینه فاضله ذهنی من جاییست که آدم به آدمی‌بی تفاوت نیست!

مدینه فاضله ذهنی من جاییست که هر فریادی، جوابی در پی دارد بجای اینکه فریادها در گلو خفه و عقده شود!

در مدینه فاضله ذهنی من رومیناها بند بند وجودشان از ترس نمی‌لرزد و با امنیت ارام میگیرند!

در مدینه فاضله ذهنی من مامور پلیسی که باوجود اصرارهای رومینا، او را به آغوش گرم خانواده تحویل داده، محاکمه میشود!

در مدینه فاضله ذهنی من قانون چتر حمایتیست که بجای محکوم کردن و از سر باز کردن، دختران و زنان را پذیراست!


نمیدانم شما به خاطر دارید یا نه، فلش بک بزنید به دورانی که تنها راه دست به دست شدن ویدیو‌ها بلوتوث بود!یک ویدیویی منسوب به کشتنِ دختری جنوبی حسابی بر سر زبان‌ها افتاده بود!با کنجکاویی و اصرار‌‌ان‌ویدیو کذایی را دیدم، گمان میکنم تا جان در بدن دارم هیچ وقت آن تصاویر از ذهنم پاک نخواهد شد!حتی لباس‌های تنِ دخترک را به خاطر دارم!لعنتی‌هایی که کشان کشان او را به یک محوطه بردند بعد از اینکه با لگد از خجالتش در آمدند، با تابوکی (بلوک سیمانی)به سر دختر زدند و خلاص!

غیرتِ نداشته شان را پس گرفتند...

نمیدانم دلیل این ماجرا چه بود اما تا دنیا دنیاست، ویدیو لعنتی با پس زمینه قرائت الرحمن در گوشه تاریک ذهنم جا خوش کرده.

نمیدانم کدام قدم را کج گذاشتیم که در این بیراهه سرگشته و حیران هستیم.هیچ وقت نمیشود بدی را از این دنیا خط زد اما درعوض میشود با خوبی، بدی را کمرنگ کرد.

در مدینه فاضله ذهنی من جان پناهی برای چنین دخترانی وجود دارد.

+امیدوارم روزی این مدینه فاضله ذهنی من، رنگی از واقعیت بگیرد.

بازدید : 1076
جمعه 8 خرداد 1399 زمان : 12:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیای خاکستری
پاسخ:

:))) الان زدم روی ستاره ات که بخونم دیدم نظر گذاشتی

سلام به روی ماهت

اوووم اولین بار بود میرفتم وبخاطر بارش‌های زیاد خیلی آب داشت :) کلی کیف کردم.

دریاچه نمک :) نزدیک هست تا شیراز کلا نیم ساعت فاصله داره

اوهووووم اصلا خیلی عکسام خوب شد :) فکر میکنم یکی از دلیل‌هاش اتمسفر خوب اونجا و حالِ خوب خودم بود!!!

+فقط محافظ صفحه گوشیم که داغون شده :)))

بازدید : 1005
سه شنبه 29 ارديبهشت 1399 زمان : 17:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیای خاکستری

ظاهرا کارتون‌های بچگی تاثیر خودش رو در ناخودآگاهمون گذاشته و ما هنوز منتظر هستیم که فرشته‌های آسمونی با چوب جادویی پری قصه‌ها، دُرست سرِ بزنگاه سر برسند!

با خوندن یک وردِ جادویی تمام بدی‌ها غیب بشه و درعوض خواسته‌هامون یکی یکی برآورده بشند!

خوش خیال هستیم که تاثیر کارهای بد رو نادیده میگیریم و خودخواهانه میخوایم که خدا ما رو ببخشه، در واقعیت جسارت ببخش از بندگان خدا رو نداریم، کسایی که متضرر شدند از بدی‌های ما.

+هیچ کدوم از دعاهای من در شب‌های احیا مستجاب نشد :) درواقع احتمالا اون فرشته‌ی مسئولِ دعاهای من خواب بود و دعاها اصلا به عرش نرسید!

امسال دعایی نخوندم، اشکی نریختم و قرانی به سر نگرفتم اما زل میزنم به آسمون، اینبار به جای ردیف کردن آرزوهای رنگارنگ فقط میگم«هوامو داشته باش....لطفا تهش خوب باشه»

بازدید : 1749
سه شنبه 22 ارديبهشت 1399 زمان : 23:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیای خاکستری

نمیدونم تا وقتی که زنده هستیم و حافظه یاری میکنه قرارهست  چند مترادف دیگه برای این ترکیب نحسِ «خطای انسانی» توی ذهنمون نقش ببنده!

خبرِ ناوچه کنارک رو میخونم و ذهنم قفل میشه.

 

+راستی از جعبه سیاه پرواز اکراین چه خبر؟

++برای اینان ارزان تر و بی ارزش تر از جانِ آدمی‌هم هست؟ 

 

بازدید : 1180
سه شنبه 22 ارديبهشت 1399 زمان : 23:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیای خاکستری

یکی از عادت‌های نهادینه شده در وجودم که این روزها متوجه اش شدم، رویاپردازی هست!

قبلا هم میدونستم آدمِ رویایی هستم و اگر به موضوعی فکر کنم، به طور نان استاپ تمامِ احتمالاتِ ممکن رو تصور میکنم!

این روزها دست رویابافم رو کوتاه کردم از ذهنم!سعی میکنم بیشتر در حال و واقعیت زندگی کنم تا در رویا!

کمی‌سخت هست راه رفتن روی زمینِ سفت بجای راه رفتن روی ابرها، رخ به رخ مواجهه شدن با واقعیت بجای همزیستی مسالمت آمیز با رویا، اما فکر میکنم یکی از ویژگی‌های مهم دنبای بزرگسالی همین جدی گرفتن‌هایی فارغ از خوش خیالیست!

+احتمالا این معضل یک فرار رو به جلوست، برای فرار از واقعیت.

بازدید : 1694
سه شنبه 25 فروردين 1399 زمان : 2:39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیای خاکستری

درست سه سال پیش اکانت اینستاگرامم رو دی اکتیو کردم و خودم رو از اون باتلاق نجات دادم!یک ماه گذشته از شدت بیکاری به این اپلیکشن برگشتم،انگار کن که اصحاب کهف بودم و بعد از سیصد سال بیدار شده باشم!

حتما شما هم شنیدید که لایو امیرتتلو و ندا یاسی از نظر تعداد انلاین‌ها رکورد جهانی زده و پربازدید ترین لایو بوده! این آمار میتونه شوک بزرگی باشه و جرقه‌‌‌ای برای بازنگری بیشتر.کمتر کسی هست که این دو شخص رو تقبیح و سرزنش نکنه اما سوال اصلی اینجاست که اگر این دو نفر انقدر سطح پایین و چیپ هستند،چرا این همه دنبال کننده دارند و بقولی طرفدارهاشون رو جذب کردند؟مگر نه اینکه هر عقل سلیمی‌بعد از مدتی دیدن و رصد کردن پیج قاعدتا باید زده بشه و قطع دنبال کنه؟پس چرا روز به روز تعداد مخاطب‌ها بیشتر میشه؟

عده‌‌‌ای با توجیحِ سرگرمی‌و ریشخند کردن پیچ یسری به اصطلاح شاخ‌های اینستاگرام را دنبال میکنند اما مگر نمیشه سرگرمی‌بهتری داشت؟با تکنولوژی و اینترنت میشه سرگرمی‌های بهتری داشت و بنظرم دنبال کننده‌ها به این بهونه نمیتونند شخصیت خودشون رو مبرا کنند و باید به دنبال ضعف شخصیتی خودشون باشند که چرا اینجور ادم‌ها براشون جذاب هست و در دسته‌ی فان زندگی اون‌ها قرار گرفته شده؟
کاربرها با تصویر و فیلم‌های خوش رنگ و لعاب مسخ میشن و ساعت‌ها تصویرهای متفاوت رو اسکرول میکنند.اینستاگرام با جذابیت‌های بصری که داره استاندارهای زندگی روزمره قشر متوسط رو زیر سوال میبره و در طولانی مدت کاربر رو تشویق به تغییر سبک زندگی و ارزش‌های خودش میکنه،در این بین کسی که شرایط و قدرت تغییر سبک زندگی و همرنگ شدن با اون جماعت رو نداره،در درونش یک خشم،سرخوردگی و نارضایتی بوجود میاد.

اینستاگرام دنیای کمال گرا‌های مدرن هست!در اینستاگرام از پنجه‌ی هرکسی هنر فوران میکند،اکثریت عکاس یا شف،شاعر یا کتابخوان،خواننده یا دکلماتور،بازیگر یا طنزپرداز،نقاش یا نوازنده،ورزشکار یا مدلینگ،باسلیقه،خانواده دوست و عاشق پیشه هستند.

کاربر‌ها با احساس مسئولیت اجتماعی دامن میزنن به موج‌های رسانه‌‌‌ای و از کاه کوه میسازن اما پس از چند صباحی تموم این دغدغه ‌ها با وایرال شدن تصویر و فیلم جدیدی فراموش میشه.

مطمئنا این تغییر ذائقه‌ی اکثریت جامعه خوشایند نیست اما چند سال اخیر بیشتر شاهدِ تشویق به خودمحوری در دنیای مجازی بودیم!اغلب این جمله نخ نمای" خودت باش،مگه خودت چشه؟" رو شنیدیم.اما در واقعیت هیچ استقبالی از خودِ بدون روتوش نمیشه!اکثریت جامعه خواهانِ یک شخصِ کارخانه‌‌‌ای هستند!شخصی با قابلیت تنظیمِ دلخواه!شخصی ساخته‌ی دست بشر با زیبایی عروسکی و ژورنالی!

+تصورِ اخر این قصه برام وحشتناک هست!

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 20
  • بازدید کننده امروز : 21
  • باردید دیروز : 13
  • بازدید کننده دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 179
  • بازدید ماه : 994
  • بازدید سال : 2222
  • بازدید کلی : 50874
  • کدهای اختصاصی